🌈تولد ساحلیم و یه عالمه خبر خوش😇
سلاااااممممم😍😍😍
امیدوارم که مثل همیشه حال دلتون عالی باشه😇
اول از همه میخواستم ازتون بابت لایک هاتون تشکر کنم💛
وقتی رفتم دیدم که پست هام اینقد لایک خورده،باورم نمیشد😍🤗
عاشقتونم😋💞
شاید براتون سوال شده باشه که چرا شکلات خاطره نمینویسه؟
خب،راستش منم نمیدونم😁
تا حالا ۱۹۴۸۵۸۶۸۷۸۹۰۲۲۹۲۹ بار بهش گفتم،ولی پشت گوش انداخته😶
حالا بریم تا خاطراتم رو براتون بنویسم💫💌
چهارشنبه هفته پیش،تولد ساحل،دوست صمیمی من بود🎂
یه مهمونی محشر راه انداخته بود😍😍😍😍
اونجا،من بودم و خود ساحل و ۱۰ تا دوست دیگمون
(اخه یه مهمونی خانوادگی هم خودشون گرفته بودن:)
شکلات هم برای این نیومد که تولد دوست صمیمی من بود:|
ینی اینقد تنبله این خواهررر:|
خلاصه....
ظهر بعد مدرسه سریع سوار ماشین شدم و با مامانی رفتیم خونه ساحل اینا
تا ۱۱ شب داشتیم بازی میکردیم و خوش بودیم😍😁
یه عالمههههه هم فیلم گرفتیم و از شانس خوب همش توی گوشی منه😅😁😎
مثلا فیلم وقتی که ساحل با کله رفت توی کیک😂
فیلم وقتی که اهنگ گذاشتیم و بچه ها رفتن وسط😂👑
فیلم دیوونه بازیامون😚😶
و....
بعد هم مامانش اومد و گفت بچه ها برین بخوابین
ما هم که مثل خر ذوق کرده بودیم،رفتیم تو اتاق ساحل و جیغغغغ زدیم از خوشحالیییییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍
(قرار بوده ما اونشب خونه ساحل اینا بخوابیم.مامانا هم میدونستن،ولی به ما چیزی نگفته بودن تا سورپرایز بشیم:]
(بعدا مامانی بهم گفت که ساحل کل کلاسو,یعنی ۵۰ نفرو دعوت کرده بود و فقط مامان بابای ما ۱۱ نفر بهمون اجازه دادن بریم😍😍😍😍😍😘😘😍😘فدای مهربونیتون😍😍😍😍💋💘
تا ساعت ۳ داشتیم به هم کلیپ نشون میدادیم توی گوشی😂😐
بعدش دیگه چشامون رو نتونستیم باز نگه داریم و گرفتیم خوابیدیم....😐😴
صبش که بیدار شدیم،رفتیم پایین و صبحونه خوردیم و دوباره روز از نو روزی از نو😂
خلاصه،ساعت ۱۱ مامانی اومد دنبالم تا بریم خونه
من اخرین نفر بودم که رفتم.قبلش با ساحل تنهایی کلی بازی کرده بودیم😁
وقتی رفتیم خونه،دیدم بوی سوخته میاد😯
سریع دویدم توی اشپزخونه،اما بابایی نذاشت برم ببینم چی شده.گفت خودم بهش میرسم🤨
بعد هم رفتم و لباسمو عوض کردم🛍️
تا که رفتم توی اشپز خونه تا ناهار بخورم،دیدم روی میز ۴ تا پیتزا هست😍🍕
گیج شده بودم،به بابایی گفتم کی پیتزا سفارش دادین؟!🤨
بابایی گفت من و شکلات خودمون پیتزا درست کردیم😍😇
از خوشحالی پریدم توی بغل بابایی و شکلات و بوسشون کردم😻💖
خلاصه که این دو روز خیلی بهم خوش گذشت🤗❤️
الان میخوام چند تا از عکس های این چند روز رو براتون بذارم😚💕
پیتزامون😻🍕
Bueno=زندگی🤤🍫
خودم کشیدم😋🎨
------
چتامون😻😋👇🏿
پ.ن:عکس بک گراند ما نیستیم😝
من و شکلات بیشتر از اینکه با هم حرف بزنیم چت میکنیم😝
حتی شده سر یه کلاس هستیم،هر کدوم هم توی یه اتاق و با هم چت میکنیم😂😂
مامانی و بابایی هم چیزی نمیدونن😅
امیدوارم از پستم خوشتون اومده باشه❤️
پ.ن:تصمیم دارم یه عکس از خودم و شکلاتی براتون بذارم😉
پ.ن2:این پست آپدیت میشه،الان عکسام دم دستم نیست💋